هادی خورشاهیان از نوشتن درباره عاشورا و سختی های آن میگوید
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۴۰۰۴۲
هادی خورشاهیان در نشست «راهپیمایی اربعین در ادبیات داستانی با نگاهی به رمان احضاریه» بیان کرد: نویسنده رمان عاشورایی باید مطالعه دینی و تاریخی داشته باشد تا بتواند از حس و حال، یا «آن» شاعرها برخوردار باشد و از روایتهای مختلف در رمان عاشورا استفاده کند چرا که برخی از این روایت ها زاویه دید جدیدی را پیشروی مخاطب قرار میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ هشتمین نشست از سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با عنوان «راهپیمایی اربعین در ادبیات داستانی با نگاهی به رمان احضاریه» شنبه (دوازدهم شهریور ماه ۱۴۰۱) با حضور هادی خورشاهیان و مهدی کفاش در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست هادی خورشاهیان با بیان اینکه نوشتن درباره ادبیات عاشورایی کار سختی است، گفت: به عنوان یک نویسنده زمانی که بخواهید درباره ادبیات دینی به عنوان حوزه ای که مردم با آن از طریق منبر، برنامههای صدا و سیما و...آشنایی نسبی دارند، بنویسید کار سخت میشود. زمانی که نویسنده درباره عاشورا و امام حسین(ع) یا درباره امیرالمومنین(ع) کتاب مینویسد، چون مردم اطلاعات وسیعی درباره آنها دارند پرسشهای زیادی نیز برای آنها مطرح می شود که نویسنده باید بتواند به آنها پاسخ دهد.
خورشاهیان، تخیل و آفرینش را ابزار نویسنده دانست و گفت: پژوهش کار نویسنده نیست. نوشتن دشواری های زیادی برای نویسنده دارد چرا که می خواهد یک اثر دسته اول بنویسد. نویسنده رمان عاشورایی باید مطالعه دینی و تاریخی داشته باشد تا بتواند از حس و حال، یا (آن) شاعرها برخوردار باشد و از روایتهای مختلف در رمان عاشورا استفاده کند چرا که برخی از این روایت ها زاویه دید جدیدی را پیشروی مخاطب قرار میدهد.
این نویسنده بیان کرد: نویسندگان در بیان وقایع عاشورا باید از توهم دانایی فاصله بگیرند و به سراغ تحقیق، پژوهش و مطالعه بروند. در روایت تاریخی کتاب«احضاریه» به مطالب جدیدی که در آثار دیگر مغفول مانده پرداخته شده است؛ در این اثر درباره همسر حضرت زینب(س) نیز بحث شده که در زمان واقعه عاشورا کجا بوده است. این کتاب به یک روایت امروزی و جدیدی میپردازد که در آن پسری به نام مسعود قصد دارد به سفر اربعین برود و خواهری به نام عارفه دارد. مسعود در میان سفر متوجه میشود که آنکه باید به این سفر میآمد عارفه است نه خودش و سپس جای آن دو عوض میشود که زاویه دید جدیدی است و اشاره میکند که در کربلا چه کسی باید حضور داشته باشد. این اثر ۲۲۰ صفحه دارد و به خوبی توانسته از زاویه دیدهای مختلف به عاشورا نگاه تازه داشته باشد.
خورشاهیان گفت: رمان عاشورایی باید به گونهای نوشته شود که برای نوجوان امروزی جذابیت داشته باشد و برای آشنایی این گروه سنی با این واقعه عظیم حتی میتوانیم رمان علمی و تخیلی بنویسیم. در رمان «احضاریه» برخی از کشف و شهودها برای من به عنوان خواننده کتاب باورپذیر نبود؛ به عنوان مثال خواب عارفه درباره حضرت زینب (س) و ریخته شدن آبی که تحفهای از حضرت زینب(س) است بر لیوان باورپذیر نبود. همچنین حکایت پیرمردی که در اتوبوس به مسعود میگوید آنچه رخ داده از آن خواب سرچشمه میگیرد نیز منطق داستانی ندارد. فرق داستان با شعر این است. در شعر محتشم کاشانی «باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» مباحث عاطفی مطرح می شود و بحث حماسی در میان نیست. در منبر و هیئت نیز از زوایه عاطفی به ماجرا نگاه می شود.
هادی خورشاهیان در پایان گفت: زمانی که می خواهیم درباره واقعه عاشورا به نتایج درستی برسیم باید گروهی از پژوهشگران به تحقیق و نگارش اثر تاریخی درباره عاشورا با محوریت وقایع پیش و پس از آن روز بپردازند تا نویسندگان بتوانند از آنها در نگارش آثار این حوزه بهره ببرند.
در ادامه این نشست مهدی کفاش با بیان اینکه رمان«احضاریه» به بهانه پیادهروی اربعین به وقایع ماجرای کربلا می پردازد، گفت: پیاده روی اربعین فاصله هشتاد کیلومتری است که فرصت تأمل و تعمق ایجاد میکند. این رمان به ماجرای تأمل اشاره دارد.
این نویسنده با بیان اینکه توهم دانستگی درباره واقعه عاشورا بر ما احاطه پیدا کرده است، گفت: تصور میکنیم با نشستن پای منبر و خواندن کتاب روضه و تماشای برنامههای تلویزیونی به درک واقعی از قیام امام حسین (ع) رسیدهایم. این امر موجب میشود نویسنده به سراغ تجربههای جدید نرود و از آنات و لحظههای ناب غافل شود. به عنوان مثال کمتر کسی به شخصیت ضحاک بن عبدالله مشرقی پرداخته است. او در کربلا با امام حسین (ع) شرط کرد تا زمانی در کنار امام می ماند که برای امام نفع داشته باشد. این فرد از میدان نبرد خارج شد اما به عنوان یکی از راویان واقعه عاشورا شناخته شد.
مهدی کفاش در پایان تصریح کرد: روایت کربلا مردانه است درحالی که باید در روایتها نگاه زنانه نیز لحاظ شود. کتاب نامیرا به عاشورا نمیپردازد و محوریت داستان با حوادث کوفه پیش از عاشوراست ولی رمان «احضاریه» به روز عاشورا اختصاص دارد. رمان «نامیرا» نوشته صادق کرمیار در مرز داستان و فیلمنامه قرار دارد و در آن با ماجرایی که چند شخصیت محدود در آن حضور دارند مواجه هستیم. این کتاب وارد احساس نمیشود و به ما فرصت می دهد برداشت خودمان را از واقعه داشته باشیم و خواننده دچار شک می شود که در این کتاب حق با چه کسی است. کرمیار در این رمان خواننده را وارد فضای پرهرج و مرج کوفه میکند. نویسندهای که میخواهد درباره عاشورا بنویسد باید به سراغ ناشنیدهها برود و از منظر انسانی به ماجرا بنگرد.
سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با محوریت نهضت حسینی در خانه کتاب و ادبیات ایران در حال برگزاری است.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: عاشورا هادی خورشاهیان مهدی کفاش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۴۰۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پُل آستر درگذشت
پل آستر نویسنده ۷۷ ساله که بیش از ۳۰ کتاب دارد و اکثر آنها به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است، در ۷۷ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان از دنیا رفت.
اولین رمان او، «شهر شیشهای» قبل از انتشار توسط یک انتشاراتی کوچک در کالیفرنیا در سال ۱۹۸۵ از سوی ۱۷ ناشر رد شده بود. مجموعه «سهگانه نیویورک» سه داستان پلیسی مرتبط با هم بود که این نویسنده را به شهرت جهانی رساند. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند.
آستر از کار با رایانه پرهیز داشت و اغلب با خودکار در دفترچههای مورد علاقهاش مینوشت. پل استر در سال ۲۰۰۳ به نشریه «پاریس ریویو» گفت: «کیبورد همیشه مرا میترساند. قلم ابزار بسیار ابتداییتری است. احساس میکنی که کلمات از بدنت بیرون میآیند و بعد کلمات را در صفحه فرو میکنی. نوشتن برای من همیشه یک تجربه فیزیکی بوده است».
او همچنین نویسنده فیلمنامه «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.
داستانهای او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی میکنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیتهایی از رمانهای اولیه دوباره در رمانهای بعدی ظاهر میشوند.
او بعدها خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.
همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات